حرف عشق



در کوچه های وادی حیرت روانه ام
شاید ز حسن حادثه پیدا کنم تو را

یا همچو نقش تابلو در قاب پنجره
با سوز و التهاب تماشا کنم تو را

من دل ز ابتدای سخن با تو باختم
بیهوده نیست گر که تمنا کنم تو را

این شعر بی رمق که نوشتم دروغ نیست
قصدم ترانه ای است که شیدا کنم تو را

باید برای رد شدن از وادی جنون
با شعر عاشقانه مهیا کنم تو را

در نرگست چو آینه پیداست برکه ای
باید به رود عاطفه دریا کنم تو را

در دفتر شهاب بجز حرف عشق نیست
مجنون شدم هر آینه لیلا کنم تو را

پنجشنبه 31 شهریور 1384
مصادف با 17 شعبان المعظم 1426
ساعت 1 بامداد تهران

تضمین رهی - 2


ساقیا ! در ساغر هستی شراب ناب نیست
وآنچه درجام شفق بینی بجزخوناب نیست

زندگی خوشتر بود در پرده وهم و خیال
صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست

******************************

گل اگر در کوهساران جای دارد عازمیم
شوق دیدارش کم از نیلوفر مرداب نیست

عندلیب عاشق اندر کوهساران خوشتر است
سوز بلبل کمتر از مرغابی تالاب نیست

گر به خون دل رخ زردم شود گلگون عذار
باک نبوَد ، چون که خون دل کم از سرخاب نیست

در بیابان طلب پیوسته می پویم طریق
مشک آبی همرهم جز دیده پر آب نیست

ناخدای کشتی عشقیم و در شط جنون
باکی از طوفان و موج و بیمی از گرداب نیست

می گسارانیم و دنبال سبو در جستجو
می فروشان در رهند اما شراب ناب نیست

دیده را باید بشویی امشب از خواب ای شهاب
آتش عشق است ، می سوزد مجال خواب نیست

شنبه 26 شهریور 1384
مصادف با 12 شعبان المعظم 1426
ساعت 2:30 بامداد تهران

تضمین رهی - 1


در جستجوی یار دلازار کس نبود
این رسم تازه را به جهان ما گذاشتیم

ما شکوه از کشاکش دوران نمی کنیم
موجیم و کار خویش به دریا گذاشتیم

**********************
گر شاهد از سر دودلی دیده برگرفت
ما یکدلیم و سینه به سینا گذاشتیم

ما با زمامدار جهان عهد بسته ایم
تدبیر عبد در ید مولا گذاشتیم

گر نقد زندگی به ترازو نهیم باز
مضجا بضاعتی به تمنا گذاشتیم

امروز هر جواب که باز آیدم نکوست
تفسیر استخاره به فردا گذاشتیم

در راه عشق هرچه که با دل رود رواست
خونین شقایقی به تماشا گذاشتیم

درمان نبود درد غمش را به غیر فال
فرجام کار عشق به عیتا گذاشتیم [1]

در جستجوی نرگس شهلا روانه کن
فرزانه را که سر به ثریا گذاشتیم

مژگان اگر که شبنم شوق افشرد رواست
بنیان یک چکامه شیوا گذاشتیم

دیگر شهاب را ز حوادث هراس نیست
مردانه رو به جانب صحرا گذاشتیم

جمعه 25 شهریور 1384
11 شعبان المعظم 1426
ساعت 2 بامداد تهران


[1] عیتا الجبل : نام روستایی در جنوب لبنان در نزدیکی مرز فلسطین اشغالی که زادگاه علامه سید جعفر مرتضی عاملی از علمای بنام معاصر شیعه است .  بواسطه لطفی که همواره در حقم داشته اند همیشه به ایشان مدیونم  متع الله المسلمین بطول بقائه الشریف .

طعم انجیر

(به مناسبت سفر کربلای معلا )

دیدگانم شده دریا ، دل خون  ،
ساعتی می گریم ، شاید آرام شوم !
شاید از عمق کویر ،
مردی آهسته به سویم آید ،
مردی از جنس بلور ،
مردی از نور که در دستانش ،
سبدی از گل یاس ،
یا که ظرفی پر از احساس نیاز ابدی آورده ،
دیگر از صحبت خار و خس و خاشاک دل آزرده شدم ،
همدمی می خواهم ...
دیدگانم شده دریا ، دل خون ،
ساعتی می گریم ، شاید آرام شوم !


در پس پردۀ تقدیر نمی دانم چیست ؟
طعم انجیر نمی دانم چیست ؟
گرده دل به سر زلف چو زنجیر نمی دانم چیست ؟
طعم انجیر نمی دانم چیست ؟
دعوت پیر به سودا و جنون ،
طعم تلخ زیتون ،
گذر کند و جگرسوز زمان چون حلزون ،
دیدگان محزون ،
عاقبت در پس این جمعه دلگیر نمی دانم چیست ؟
طعم انجیر نمی دانم چیست ؟

کوچه های خاکی ،
معبد افلاکی ،
بوی باروت ، صدای تک تیر ،
در پس یک تکبیر ،
دیدگان نگران ،
رژه یک گردان ،
زیر لب زمزمه کن حرز بخوان ،
تپش قلب نوای قرآن ،
در پس سر حرم امن حبیب ،
پیش رو شهر غریب ،
تابش لحظه ای نور منور ،
و سؤالی به زبان عربی ،
وين دارالقرآن ؟

عصر جمعه 25 شهریور 1384
11 شعبان المعظم 1426

سیلاب اشک



آن روز که اندر طلبت کوچه به کوچه
می رفتم و می سوختم از داغ جدایی

دیدم رخ زیبای تو در آینه دل
گویا که ز تقدیر جهان قسمت مایی

رهوار به سوی حرم یار دویدم
تا شکوه کنم بر درش از درد جدایی

برخاک درش روی نهم از سر تعظیم
تا اذن دهد بر گله و عقده گشایی

دل را به سوی بارگه قدس روان کن
بگذار که پرواز کند مرغ هوایی

بیمار رخ یار به امید که باشد ؟
جز دست طبیب از که به امید دوایی ؟

چشمت ز نظر بر رخ اغیار بپوشان
گر در طلب یار به سوی حرم آیی

فریاد برآوردمش ای خالق قادر !
غمها برود از دل اگر فضل نمایی

در دیده مستانه شاهد رخ ما را
نیکوتر از آن نه که به اغیار نمایی

از دیده برون می نرود آن رخ مهوش
جز آن که به دست کرمت محو نمایی

با اشک زدودم غم دل در بر دلدار
سیلاب ببرد از دلم آلام کذایی

آوخ که چنین درد به عمرم نچشیدم
درد طلب وصل و تمنای جدایی

پنجشنبه 24 شهریور 1384
دهم شعبان المعظم 1426
ساعت 12 شب تهران .